آبی مگ, درباره کتاب

آیدا در آینه

آیدا در آینه

درباره کتاب: آیدا در آینه 

نویسنده: احمد شاملو 

کتاب «آیدا در آینه» مجموعه شعری عاشقانه از «احمد شاملو» است که از سال 1340 تا 1343 نوشته شده و نخستین بار در سال 1343 به چاپ رسید. تحولات سیاسی اجتماعی ایران در این سال‌ها، عشق شاملو به آیدا و همچنین تاثیرپذیری او از اسطوره‌های کهن ایرانی توانسته اثری را پدیدآورد که خوانندگان را با خود تا انتهای کتاب می‌کشاند.

جملاتی همچون «کدامین ابلیس، تو را، این‌چنین، به گفتن نه وسوسه می‌کند؟» یا «کوه با نخستین سنگ‌ها آغاز می‌شود، و انسان با نخستین درد» ترکیبی را به مخاطب القا می‌کند که کمتر شاعر معاصری توانسته است این چنین از کلمات برای تصویرسازی درد و رنج فکری بهره جوید. خواندن این کتاب کوتاه و برجسته، به علاقه‌مندان شعر معاصر فارسی توصیه می‌شود.

فهرست کتاب: آیدا در آینه

  • آغاز فروردین 1340
  • شبانه شهریور 1341
  • من و تو، درخت و بارون… 1341
  • من و تو … 23  دی 1341
  • خفته‌گان 16 اسفند 1341
  • تکرار 25 اسفند 1341
  • از مرگ دی 1341
  • سرود آن کس که از کوچه به خانه باز می‌گردد 24 اردیبهشت 1342
  • سرود مرد سرگردان 29 اردیبهشت ۱۳۴۲
  • سرود آشنایی 29 اردیبهشت 1342
  • 3 30 اردیبهشت 1342
  • 4 31 اردیبهشت 1342
  • سرود پنجم 11 تیر 1342
  • آیدا در آینه بهمن 1342
  • میعاد اردیبهشت 1343، شیرگاه
  • جاده، آن سوی پل اردیبهشت 1343، شیرگاه

درباره نویسنده: احمد شاملو

«احمد شاملو» ملقب به «الف. بامداد» یا «الف. صبح» به تاریخ 21 آذر 1304 در تهران چشم به جهان گشود. مدت زیادی از متولد شدن او نمی‌گذشت که والدین او به رشت رفتند، و شناسنامه‌ی او را در این شهر گرفتند که همین امر سبب شده که برخی به‌اشتباه محل تولدش را رشت عنوان کنند. مادرش از اهالی قفقاز به شمار می‌رفت که در سال 1917 پس از انقلاب روسیه به ایران مهاجرت کرده بود و پدرش «حیدر شاملو»  یک ارتشی بود که نسب خود را از افغان‌ها می‌دانست.

به دلیل شغل پدر که فردی نظامی بود، خانواده‌ی شاملو پیوسته در حال جابه‌جایی بودند. این امر سبب شد که شاملو کودکی خود را در رشت، سمیرم، اصفهان، آباده و شیراز و تحصیلات ابتدایی را در خاش، زاهدان و مشهد و دوران دبیرستان خود را در تهران، ارومیه و گرگان سپری کند. زندگی و رشد شاملو در شهرهای مختلف ایران و در میان اقوام گوناگون سبب شد که او به گردآوری فرهنگ و اصطلاحات عامه علاقه‌مند شود. پس از بازگشت به تهران او تحصیل در رشته‌ی زبان آلمانی را برگزید که پس از مهاجرت به ارومیه، این کار از سرش افتاد و مدرسه را زودهنگام رها کرد.

فعالیت‌های سیاسی شاملو همواره حاشیه‌های زیادی به همراه داشته است. التهابات سیاسی اوایل دهه 1320 خورشیدی با زندانی‌شدن او همراه شد و در سال 1321 به دلیل مقاله‌نویسی و فعالیتش در مطبوعات بازداشت شد. او ابتدا در شهربانی تهران حبس شد و سپس به زندان سیاسی شوروی که در رشت بود انتقال یافت و دو سال بعد آزاد شد. او در سال 1324 پس از رفتن خانواده‌ی شاملو به ارومیه مجدداً به همراه پدرش دستگیر شد.

پس از آزادشدن از زندان، او برای همیشه تحصیل را کنار گذاشت و به تهران بازگشت. پیش از دگرگونی‌های سیاسی سال 1332 او آثار «بیست و سه» و «قطعنامه» را منتشر کرد و به مدت دو سال مشاور فرهنگی سفارت مجارستان بود. در خلال کشمکش‌های سیاسی پس از کودتای 28 مرداد 1332 علیه دکتر مصدق، مأموران حکومتی پس از حمله به خانه‌ی او چند مجموعه شعر و ترجمه‌ی شاملو را در آتش سوزاندند. پس از این واقعه، در چاپخانه روزنامه اطلاعات بازداشت شد و یک سال دیگر را در زندان سپری کرد و در سال 1333 مجدداً آزاد شد. او در مدت حضور در زندان نیز دست از کار نکشید و علاوه بر شاعری، پژوهش و بررسی شاهنامه را در پی گرفت و داستان بلندی را نیز آغاز کرد.

زندگی عاطفی شاملو نیز همچون زندگی سیاسی‌اش با فراز و نشیب‌های بسیار همراه بوده است. او در سال 1326 در سن 22 سالگی با اشرف الملوک اسلامیه ازدواج کرد. از این ازدواج چهار فرزند با نام‌های سیاوش، سامان، سیروس و ساقی به‌جای‌مانده است. این همراهی پس از 10 سال در سال 1336 با طلاق به خاتمه می‌رسد.

ازدواج دوم او از این هم ناپایدارتر بود. او در سال 1336 با «توسی حائری» ازدواج می‌کند و در سال 1340 نیز از او جدا می‌شود. این زندگی فرزندی به همراه نداشت؛ «توسی حائری» نویسنده، مترجم و صداپیشه‌ای بود که برخی از منتقدان شاملو مانند «ابراهیم گلستان» پیشرفت هنری او را تا حدودی مدیون همسر دومش می‌دانند.

ازدواج سوم شاملو اما همانند دو مورد دیگر نبود. شاملو در 14 فروردین 1341 با «ریتا آثانت سرکیسیان» یا همان «آیدا سرکیسیان» آشنا شد. ردپای عشق آیدا در بیشتر اشعار شاملو به‌خوبی نمایان است. مجموعه اشعار «آیدا در آینه» که در روزهای میان این آشنایی و ازدواج آن‌ها در فروردین 1343 سروده شده است، نشان از روابط عاشقانه و گرم این دو نفر با هم در این دوره می‌دهد. آیدا فصل تازه‌ای در زندگی این شاعر طغیانگر بود که شاملو دراین‌باره می‌گوید: «من با آیدا آن انسانی را که هرگز در زندگی خود پیدا نکرده بودم، پیدا کردم.» و در جایی دیگر عنوان می‌کند که: «آیدا فسخ عزیمت جاودانه بود.» که این جمله نشان از آن دارد که شاملو پیش از آشنایی با آیدا افکاری مبنی بر پایان‌دادن به زندگی خود داشته است. همچنین شاملو با ترغیب همسرش، نوشتن کتاب «فرهنگ کوچه» که دایرةالمعارف حول اصطلاحات عامیانه است را ادامه داد.

شاملو را می‌توان به‌عنوان هنرمندی پرکار دانست که آثار زیادی از جمله دفاتر شعر، داستان، رمان، ترجمه، فیلم‌نامه، تصحیح متون کهن، نمایشنامه، شعر و قصه برای کودکان، فرهنگ عبارات عامیانه و نقد ادبی بر جای گذاشته است؛ اما شهرت اصلی او به سبب شعرهای منحصر به فردش است که توانسته جای خود را در میان آثار بدیع فارسی به‌خوبی باز کند. در زیر تاریخ سرودن اشعار «احمد شاملو» بیان شده است. 

  • ۱۳۲۹–۱۳۲۳ آهن‌ها و احساسکتاب-آیدا-در-آینه-احمد-شاملو-مرکز-فرهنگی-آبی
  • ۱۳۳۰–۱۳۲۹ قطعنامه
  • ۱۳۳۰ آهنگ‌های فراموش‌شده
  • ۱۳۳۰ بیست و سه (۲۳)
  • ۱۳۳۵–۱۳۲۶ هوای تازه
  • ۱۳۳۸–۱۳۳۶ باغ آینه
  • ۱۳۴۱–۱۳۳۹ لحظه‌ها و همیشه
  • ۱۳۴۳–۱۳۴۱ آیدا در آینه
  • ۱۳۴۴–۱۳۴۳ آیدا، درخت و خنجر و خاطره
  • ۱۳۴۵–۱۳۴۴ ققنوس در باران
  • ۱۳۴۸–۱۳۴۵ مرثیه‌های خاک
  • ۱۳۴۹–۱۳۴۸ شکفتن در مه
  • ۱۳۵۲–۱۳۴۸ ابراهیم در آتش
  • ۱۳۵۶–۱۳۵۵ دشنه در دیس
  • ۱۳۵۹–۱۳۵۶ ترانه‌های کوچک غربت
  • ۱۳۶۹ مدایح بی‌صله
  • ۱۳۷۶–۱۳۶۴ در آستانه
  • ۱۳۷۸–۱۳۵۱ حدیث بی‌قراری ماهان

از دیگر آثار برجسته و مشهور او می‌توان به ترجمه‌ی «شازده کوچولو» و «کتاب کوچه» اشاره کرد. چند دهه از زندگی «احمد شاملو» و همسرش «آیدا سرکیسیان» صرف گردآوری و تدوین «کتاب کوچه» گردیده است. این اثر که هنوز مجلدات آن کامل نشده در حال حاضر در 15 جلد توسط انتشارات مازیار به دست مخاطبان می‌رسد. سرانجام «احمد شاملو» در تاریخ 2 مرداد 1379 پس از یک دوره‌ی طولانی بیماری در کرج، چشم از جهان فروبست.

برگزیده‌هایی از متن کتاب: آیدا در آینه

  • بی‌گاهان، به غربت، به زمانی که خود درنرسیده بود…

چنین زاده شدم در بیشه‌ی جانوران و سنگ، و قلب‌ام، در خلا، تپیدن آغاز کرد.

گهواره‌ی تکرار را ترک گفتم، در سرزمینی بی‌پرنده و بی‌بهار.

 

  • لبانت، شهوانی‌ترین بوسه‌ها را به شرمی چنان بدل می‌کند

که جاندار غارنشین از آن سود می‌جوید، تا به صورت انسان درآید.

و گونه‌هایت، با دو شیار مورب، که غرور تو را هدایت می‌کنند و سرنوشت مرا،

که شب را تحمل کرده‌ام، بی‌آنکه به انتظار صبح مسلح بوده باشم،

و بکارتی سربلند را، از روسبی‌خانه‌های دادوستد، سر به مهر آورده‌ام.

هرگز کسی این‌گونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من به زندگی نشسته‌ام!

 

  • و چشمانت راز آتش است. و عشقت پیروزی آدمی‌ست.

هنگامی که به جنگ تقدیر می‌شتابد.

و آغوشت، اندک جایی برای زیست، اندک جایی برای مردن،

و گریز از شهر، که با هزار انگشت، به وقاحت، پاکی آسمان را متهم می‌کند.

 

  • کوه با نخستین سنگ‌ها آغاز می‌شود، و انسان با نخستین درد.

در من زندانیِ ستمگری بود، که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد

من با نخستین نگاه تو آغاز شدم.

کتاب‌های احمد شاملو را سفارش دهید

دیدگاهتان را بنویسید