درباره کتاب: دربارهی معنی زندگی
نویسنده: ویل دورانت
کتاب «درباره معنی زندگی» اثری برجسته از مورخ و اندیشهپرداز پرآوازه «ویل دورانت» است که در پی درخواست مردی به نگارش درآمد که از وی درخواست کرد دلایلی به دست او بدهد که چرا نباید خودش را بکشد. دورانت در آن وقت محدود پاسخهایی به آن مرد داد و چندی بعد نامهای برای بسیاری از شخصیتهای مشهور و صاحبنظر از جمله «مهاتما گاندی»، «جورج برنارد شاو»، «جواهر لعل نهرو» و «آندره موروثا» فرستاد و از آنها در این زمینه یاری خواست و پاسخهای رسیده را به همراه دیدگاه خود منتشر کرد این کتاب یکی از مهمترین آثار «ویل دورانت» است که متن اصلی آن سالهای سال چاپی از آن در دسترس نبود. این کتاب پس از چندین دهه از چاپ نخست به کوشش «جان لیتل» که تابهحال کتابهای متعددی از «ویل دورانت» را ویراستاری و منتشر کرده سرانجام در سال ۲۰۰۵ انتشار یافت.
آشنایی خوانندگان ایرانی راجع به معنا و ارزش زندگی از دیدگاههای کسی که هزاران صفحه تاریختمدن را نوشته جالبتوجه است. البته این کتاب حاوی دیدگاههای نویسندگان و شخصیتهای متعددی است که هر یک نگاه خاص خود را به جهان و زندگی دارند. نویسنده در این کتاب دیدگاه خود را در بخشی از کتاب به همراه نامه مذکور آورده که این دیدگاه متفاوت نشان از درک عمیق او در فلسفه است.
«جان لیتل» دربارهی این کتاب میگوید: «خواننده نباید انتظار کتاب راهنمایی به سبک حرفهای پیش پا افتاده پولیانا داشته باشد، چون این کتاب شامل نگرشهایی که به ابرهای اوهام و آرزوهای بی اساس آویخته باشند نیست، بلکه در خاک فلسفهی دنیای واقعی دورانت و منزلت خاص خود او در مقام یک متفکر، ریشه دارد. کتاب، مشفقانه ولی در عین حال واقع بین و جدی است؛ یک کتاب خوشبین و جسور، که نمونههایی پیش روی خواننده میگذارد از اینکه چگونه انسانهای همنوع وی از محدوده ترسها و نگرانیها پا بیرون گذاشتند و و زندگیهایی توأم با اصالت و هماهنگی و دلگرمی را به شکل کاملتری در آغوش گرفتند. درباره معنی زندگی کتابی است که باید دست هر فارغ التحصیلان دانشگاه و دانشجویی که بادبان برمی افرازد و سفرش را در دریاهای اغلب توفانی و متلاطم زندگی شروع میکند باشد؛ باید در کتابخانههای شخصی خانوادهها حضوری دائم داشته باشد چون بر موضوع مهمی نور میافشاند و امیدی نو ارزانی میکند و پاسخ مثبتی به این پرسش بزرگ فلسفی میدهد که معنی زندگی چیست؟»
شاید همانطور که دورانت از آن بیم داشت یک کتاب صرف حتی وقتی به دست آدمهای رنجکشیده میافتد، چهبسا در کاهش میزان خودکشیها و روشنکردن زندگیها کار چندانی نکند؛ ولی باز به زحمتش میارزد.
فهرست کتاب: دربارهی معنی زندگی
- زندگی ما چه معنایی دارد؟
- مقدمه
- بخش اول: در جستجوی معنی
- فصل اول: یک نامه
- فصل دوم: مسئله و دین
- فصل سوم: مسئله، و علم
- فصل چهارم: مسئله، و تاریخ
- فصل پنجم: مسئله، و آرمانشهرها
- فصل ششم: خودکشی عقل
- بخش دوم: اندیشههایی دربارۀ ناخشنودی کنونی ما
- فصل هفتم: اهل ادبیات پاسخ میدهند
- فصل هشتم: بازیگران، هنرمندان، دانشمندان، مربیان و…
- فصل نهم: دیندارها پاسخ میدهند
- فصل دهم: سه زن پاسخ میدهند
- فصل یازدهم: اندیشههایی از زندان
- فصل دوازدهم: شکاکان سخن میگویند
- بخش سوم: نویسنده پاسخ میدهد
- فصل سیزدهم: درباری معنی زندگی
درباره نویسنده: ویل دورانت
«ویلیام جیمز دورانت» یا «ویل دورانت» فیلسوف و تاریخدان آمریکایی در تاریخ 5 نوامبر 1885 در ماساچوست چشم به دنیا گشود. والدین او از «کبک» کانادا به آمریکا مهاجرت کردند. او برنده جایزه پولیتزر (۱۹۶۸) و مدال آزادی (۱۹۷۷) است. بیش از پنجاه سال از عمرش را صرف نوشتن مجموعه کتابهای معروف «تاریختمدن» کرد و در ۹۲ سالگی کتاب «قهرمانان تاریخ» را منتشر کرد. دورانت از طریق آثار و نوشتههایش همچنان در کار آموزش دادن و غنا بخشیدن به خوانندگان سراسر جهان است و به میلیونها انسان الهام میبخشد که زندگیهایی با چشم اندازهایی بزرگتر و فهم و شفقت بیشتر داشته باشند. وی پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه، در سال 1905، او به تجربه پیرامون فلسفهی اجتماعی پرداخت. بعد از آن از سال 1907 تا 1911 به تدریس زبان لاتین و فرانسوی و انگلیسی در نیوجرسی مشغول بود. در سال 1917 نیز همزمان با کار بر روی دکترای خود در دانشگاه کلمبیا، کتابش با نام «فلسفه و مشکلات اجتماعی» را منتشر کرد.
وی کتاب «تاریخ فلسفه» را در سال 1926 منتشر کرد که با شهرت این کتاب در میان تودهی مردم و چاپ متعدد این کتاب، او و همسرش توانستند به نقاط مختلف دنیا سفر کنند و کتاب حجیم خود با نام «تاریختمدن» را به رشتهی تحریر درآورند. عمده شهرت «ویل دورانت» و «آریل دورانت» به دلیل تألیف کتاب یازدهجلدی «تاریختمدن» است که شامل جزئیات تاریخی تمدن و فرهنگ جهان از شرق دور تا غرب وحشی و از انسانهای اولیه تا دورهی معاصر است. نوشتن این کتاب قطور از سال 1935 تا 1975 به طول انجامید. آنها کوشیدند تا با گردآوری این اثر تاریخ را به صورتی پیوسته روایت کنند.
«ویل دورانت» برای حقوق برابر زنان و شرایط کاری مناسب آنها تلاش زیادی کرد. او علاوه بر نوشتن زیاد حول این مقوله، به عملیکردن عقایدش نیز کاملاً پایبند بود. او به آزادی عقاید اشخاص و تحمل این عقاید توسط آحاد جامعه عمیقاً اعتقاد داشت و این مقوله را در جلدهای اولیهی کتاب «تاریختمدن» عنوان میکند. او بیان میدارد که تاریخ فعلی غربی نهتنها با شرق در تضاد نیست، بلکه پایههای تمدن روم و یونان با آسیا همواره در تبادل تاریخی بودهاند.
سرانجام او در تاریخ 5 نوامبر 1885 در سن 96 سالگی در کالیفرنیا در گذشت. از آثار او میتوان به «تاریختمدن»، «تاریخ فلسفه»، «دربارهی معنی زندگی»، «درسهای تاریخ»، «برگریزان»، «تراژدی روسیه»، «راهنمای اسپینوزا»، «فلسفه و مسئلهی اجتماعی»، «قهرمانان تاریخ» و «دعوت به فلسفه» اشاره کرد.
برگزیدههایی از متن کتاب: دربارهی معنی زندگی
- آنچه در علم میتوانیم در موردش مطمئن باشیم مفروضات متافیزیکیاش نیست؛ بلکه دستاوردهای فیزیکی آن است؛ کشتی بخار هواپیما و بهداشت عمومی کمی واقعی ترند از تبدیل مایعات جوشان در لولههای آزمایشگاه به فلسفه. شبانه در نیویورک پرواز کن و شجاعت و قدرت بیمحابای این ماشینهایی که انسان نام دارند را احساس کن؛ بدون عذاب وجدان شور و هیجان سرعت و مخاطره را بپذیر؛ از واقعیتهای علم حظ ببر و به نظریههای استعلاییشان بخند. هیچ حدومرز دانستنی برای کارهایی که این میمون شلوار پوش با کشفیات فزاینده خود میکند وجود ندارد. شک نیست که او روزی موتورهایش را بهدور و بر ستارگان میفرستد و مجرمانش را به سیارههای دوردست تبعید میکند. اگر بر مردن اصرار داری، متعهدانه تن به خطر بده و در افزودن بر این کشفیات نقشی به عهده بگیر. پیه آزمایشهای پزشکی و مکانیکی را به تن خود بمال و به زندگی و مرگ خود معنی و مفهوم ببخش. اما هر کار میکنی، از فلسفه نمیر!
- دشوارترین پرسش این است دین چه کمکی به من میکند؟ همینطور که دارم این سؤال را مینویسم، از پنجره در حال حرکت نگاهی به بیرون میاندازم و در دره، پایین دهی کوچک میبینم که به گرد کلیسایی شکلگرفته است. دلم با آنهاست. فکر میکنم آنها را بیشتر از ملحد روستا دوست دارم که خیلی خوب بلد است چطور حرف درست را در زمان نادرست بزند؛ شتاب در نابودکردن ایمان چنین مردمانی مطمئناً نشانه ذهنی کمعمق و بیملاحظه است.
- در هر چیزی آدمی باید یک سر و هزار سودا داشته باشد؛ نباید اجازه بدهد خوشبختیاش یکسره منوط به فرزندانش یا شهرتش یا رفاهش یا حتی سلامتیاش باشد؛ بلکه باید قادر باشد از هر یک از اینها زمینهای برای رضایت خاطر خود بیابد؛ حتی اگر بقیه آنها از دسترس او خارج شوند. فکر میکنم آخرین چاره و پناهم خود طبیعت باشد؛ محروم از همه اسباب و نعمتهای دیگر امید دارم شجاعت کافی برای وجود را در هر یک از جلوههای زمین و آسمان بیابم، یا محروم از بینایی در هم آوایی صداهای دلنشین یا در خاطره یک شاعر از روزی خندان و خوشروی هم رفته، تجربه، دورنمایی فوقالعاده غنی است که هر حسی باید بتواند از آن برای زیستن قوت و قوت بگیرد.