آبی مگ, درباره کتاب

هنر خوب زیستن

هنر خوب زیستن

درباره کتاب: هنر خوب زیستن 

نویسنده: رولف دوبلی     

معنای داشتن یک زندگی خوب چیست؟ اجزای تشکیل‌دهنده یک زندگی خوب چه چیزهایی هستند؟ نقش تقدیر در این میان چیست؟ نقش پول چطور؟ آیا بهتر است که فعالانه در جست‌وجوی شادی باشیم یا این که صرفاً از غم و ناراحتی دوری کنیم؟ هر نسلی به شکلی متفاوت با این پرسش‌ها مواجه می‌شود؛ اما پاسخ‌ها همواره به طور اساسی مأیوس‌کننده‌اند. چرا؟ چون ما دائماً در تلاش برای رسیدن به یک اصل واحد یک باور واحد و یک قانون واحد هستیم درحالی‌که چنین نوش‌دارویی برای خوب زیستن وجود خارجی ندارد.

در چند دهۀ گذشته انقلابی بی‌سروصدا در حوزه‌های مختلف اندیشه رخ داده است در علوم، سیاست، اقتصاد، پزشکی و بسیاری حوزه‌های دیگر پژوهشگران این نکته را دریافته‌اند که دنیا آن قدر پیچیده است که خلاصه‌کردن آن در یک نظریه بزرگ یا تعدادی اصل علمی غیرممکن است. ما به یک جعبه‌ابزار ذهنی نیاز داریم. مجموعه‌ای متشکل از ابزارهایی که امکان فهم بهتری از جهان را به ما می‌دهند؛ اما درعین‌حال به ابزارهایی برای بهبود عملی زندگی نیز محتاجیم.

کتاب «هنر خوب زیستن» یا همان «هنر خوب زندگی‌کردن» یک اثر کاربردی است که می‌تواند به شما در راه رسیدن به زندگی بهتر کمک کند. «رولف دوبلی» می‌کوشد تا برخلاف کتاب‌های انگیزشی که تلاش می‌کنند انگیزه‌ی انجام کارها را در فرد بالا ببرند، راهکارهای عملی و کاربردی ارائه کند تا مخاطب بتواند با استفاده از آن‌ها به اهدافش برسد و در نتیجه زندگی بهتری را تجربه کند.

کتاب «هنر خوب زیستن» مجموعه‌ای از روش‌های عملی و کاربردی است که به تأکید نویسنده حاصل سال‌ها تحقیق و گردآوری مطالب گوناگون در حوزه‌ی روان‌شناسی، فلسفه، علوم اقتصاد، ریاضی و تجارت است… در این کتاب با جعبه‌ای شگفت‌انگیز از ابزارهای ذهنی آشنا می‌شوید. با بهره‌گیری از این ابزارهای هوشمند، بسیاری از انگاره‌های ذهنی شما دگرگون می‌شود. اگرچه آشنایی با این جعبه ابزار به‌تنهایی تجربه‌ی یک زندگی خوب را تضمین نمی‌کند، دست‌کم کمک می‌کند تا در زندگی عملکرد بهتری داشته باشیم.

فهرست کتاب: هنر خوب زیستن

  • پیشگفتار
  • 1: حسابداری ذهنی
  • 2: هنر ظریف تصحیح
  • 3: میثاق
  • 4: تفکر جعبه سیاه
  • 5: ضد بهره‌وری
  • 6: هنر منفی خوب زیستن
  • 7: لاتاری تخمدانی
  • 8: توهم خوداندیشی
  • 9: خطر روراست بودن
  • 10: پاسخ منفی پنج‌ثانیه‌ای
  • 11: فریب تمرکز
  • 12: از چیزهایی که می‌خرید اثری باقی نمی‌ماند
  • 13: پول گور بابات
  • 14: دایره‌ی شایستگی
  • 15: راز ایستادگی
  • 16: سرکوب‌کردن ندای درون
  • 17: زندان خوش‌نامی
  • 18: توهم «پایان تاریخ»
  • 19: معنای کوچک‌تر زندگی
  • 20: دو خود شما
  • 21: بانک خاطره
  • 22: داستان‌های زندگی دروغ‌اند
  • 23: مغالطه‌ی «مرگ نیکو»
  • 24: گرداب ترحم به خود
  • 25: لذت‌جویی یا خوش‌روانی
  • 26: دایره‌ی کرامت/ قسمت اول
  • 27: دایره‌ی کرامت/ قسمت دوم
  • 28: دایره‌ی کرامت/ قسمت سوم
  • 29: کتاب نگرانی‌ها
  • 30: آتشفشان نظرات
  • 31: سنگر ذهنی شما
  • 32: حسادت
  • 33: پیشگیری
  • 34: فرآیند آرامش ذهنی
  • 35: دام تمرکز
  • 36: طبق قاعده؛ کمتر بخوانید، اما دو بار بخوانید
  • 37: دام تعصب
  • 38: تفریق ذهنی
  • 39: نقطۀ حداکثر تأمل
  • 40: پا در کفش دیگران
  • 41: توهم تغییر دنیا/قسمت اول
  • 42: توهم تغییر دنیا/قسمت دوم
  • 43: مغالطه‌ی «جهان عادل»
  • 44: آیین بارپرستی
  • 45: اگر فقط با خودتان مسابقه بدهید، امکان ندارد شکست بخورید
  • 46: مسابقه‌ی تسلیحاتی
  • 47: دوست شدن با بیگانه‌ها
  • 48: مسئله‌ی منشی
  • 49: انتظارات مدیریتی
  • 50: قانون استرجن
  • 51: در ستایش فروتنی
  • 52: موفقیت درونی
  • سخن پایانی

درباره نویسنده: رولف دوبلی

«رولف دوبلی» نویسنده، کارآفرین و مدیر برنامه‌های تلویزیونی، زاده‌ی 15 جولای 1966 در سوئیس است. او تحصیلات خود را در فلسفه و تجارت به پایان رسانیده و یکی از مؤسسین کمپانی خلاصه‌سازی کتاب‌ها است. همچنین او شرکتی را تأسیس کرده است تا به وسیله‌ی آن بتوان بین علم و تجارت رابطه‌ی مؤثری برقرار کرد. معروف‌ترین کتاب او با نام «هنر شفاف اندیشیدن» یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های مدیریتی آلمان بوده است.

از آثار او می‌توان به «هنر شفاف اندیشیدن»،  «هنر خوب زیستن» و «پیگیر اخبار نباشید» اشاره کرد.

کتاب-هنر-خوب-زیستن-رولف-دوبلی-مرکز-فرهنگی-آبی

برگزیده‌هایی از متن کتاب: هنر خوب زیستن

  • پیش‌تر برگه‌های جریمه‌ی پارک ممنوع برآشفته‌ام می‌کردند، اما این روزها با لبخند آن‌ها را پرداختشان می‌کنم. هزینه‌اش را از یک حساب بانکی می‌پردازم که برای کمک‌های مالی در نظر گرفته‌ام. هر سال ده‌هزار فرانک برای کارهای خیر کنار می‌گذارم و جریمه‌هایم را هم از همان محل می‌پردازم. در دنیای روان‌شناسی این ترفند ساده به‌عنوان حسابداری ذهنی شناخته می‌شود. من این را از ریچارد تیلر، یکی از بنیان‌گذاران اقتصاد رفتاری وام‌گرفته‌ام. حسابداری ذهنی یکی از مغالطه‌های منطقی کلاسیک به شمار می‌آید. مردم بسته به آن که پول را از کجا به دست آورده‌اند با آن رفتار متفاوتی دارند. به همین خاطر است که روی مبلغی که در خیابان پیدا می‌کنید در مقایسه با پولی که برایش زحمت کشیده‌اید کمتر حساسیت دارید و سریع‌تر و سهل‌انگارانه‌تر خرجش می‌کنید. مثال برگه‌ی جریمه‌ی پارک ممنوع نشان می‌دهد که چه‌طور می‌توانید از این مغالطه‌ی منطقی به سود خودتان استفاده کنید. در واقع شما به‌خاطر آرامش ذهنیتان عمداً خودتان را فریب می‌دهید.
  • در ماه‌های اولیه‌ی بعد از یک آسیب‌دیدگی، کسانی که فلج شده‌اند تقریباً به شکل قابل درکی فقط به معلولیت خود فکر می‌کنند و به همان نسبت احساس بدبختی می‌کنند؛ ولی بعد از فقط چند ماه وضعیت روحی آنها به حالت عادی بر می‌گردد. امور معمول و روزمره به دغدغه‌ی اصلی آنها تبدیل خواهد شد و مصدومیت جسمانی‌شان در پس‌زمینه‌ی ذهنشان کم‌رنگ می‌شود. در مورد طلاق هم همین‌طور است. بعد از یکی دو سال سختی، بالاخره از وادی اشک و ناراحتی خواهید رفت؛ اما اعتیاد به الکل، اعتیاد به مواد مخدر، استرس مزمن، سروصدا، رفت‌وآمدهای طولانی روزمره و در واقع همه‌ی موارد ذکر شده در فهرست اول چیزهایی نیستند که مردم کنارآمدن با آنها را یاد بگیرند. آنها هیچ‌وقت عادی نمی‌شوند. همواره حضور دارند و زندگی خوب را غیرممکن می‌کنند.
  • چه میزان روراستی مفید است؟ فرض کنید با دوست فوق‌العاده روراستتان لیسا، برای ناهار قرار دارید. او بیست دقیقه دیر می‌رسد. زیر لب عذرخواهی می‌کند و سپس آن چنان بلند که تمام رستوران بشنود، اعلام می‌کند که برای ناهار امروز خیلی حوصله ندارد. مخصوصاً در رستورانی که خیلی وقت است به‌خوبی گذشته نیست. مشتری‌های میز کناری، چنگال‌هایشان را پایین می‌آورند بعد از یک‌لحظه سکوت، لیسا از لباس‌هایتان تعریف می‌کند؛ البته این را هم می‌گوید که ساعتتان چندان به آنها نمی‌آید. یا حداقل آنها را باهم خوب هماهنگ نکرده‌اید. در حین حرف‌زدن روی میز خم می‌شود، لیوان نوشیدنی را که همین‌الان سفارش دادید بر می‌دارد و با یک جرعه سر می‌کشد. «ببخشید، خیلی‌خیلی تشنه بودم» بعدازاین که پیش‌غذایش را تمام کرد سرش را روی میز ولو می‌کند و به خواب می‌رود تا شما را با نگاه سرزنشگر غریبه‌ها تنها بگذارد. پنج دقیقه بعد وقتی که اسپاگتی آورده می‌شود او بلند می‌شود و ضمن کش‌وقوس دادن به بدنش مثل حیوانات خمیازه می‌کشد و با خنده می‌گوید: «میدانی؟ من بدون چرت بعد از ظهرم انگار اصلاً خودم نیستم.» رشته‌های اسپاگتی را یکی بعد از دیگری بلند می‌کند، با انگشتانش در سس فرومی‌برد و سپس آنها را در دهانش می‌اندازد و تأکید می‌کند که «این‌طوری باحال‌تر است.»
  • ممکن است به یک صحرا بروید و پمپ آب وصل کنید؛ ولی این کاری است که چاه حفرکن‌های محلی هم با کمی هزینه می‌توانند انجام دهند. در اصل شما دارید مانع کار آنها هم می‌شوید. فرض کنیم شما به‌عنوان یک نیروی داوطلب بتوانید روزی یک چاه حفر کنید. اگر به‌جای این کار در دفتر کار خود بمانید و حقوقی که دریافت می‌کنید را به چاه حفرکن‌های محلی بدهید، تا پایان آن روز شما موفق شده‌اید صد چاه تازه حفر کنید. مسلماً کارهای داوطلبانه حس خوبی به شما می‌دهد، ولی نباید به این مسئله فکر کنید. این حس خوب و گرم کارهای خیریه و کمک‌کردن به دیگران هم از اساس اشتباه است. متخصصان حرفه‌ای که در آن مناطق حضور دارند، پزشکان بدون مرز، صلیب سرخ، یونیسف و… خیلی بهتر از خودتان می‌توانند از پولی که فرستاده‌اید استفاده کنند. پس بهتر است سخت کار کنید و پول خود را در دستان حرفه‌ای‌ها قرار دهید.

دیدگاهتان را بنویسید