آبی مگ, درباره کتاب

نیلوفر و مرداب

نیلوفر و مرداب

درباره کتاب: نیلوفر و مرداب 

نویسنده: تیچ نات هان 

ما همه می‌خواهیم شاد باشیم و کتاب‌ها و معلم‌های بسیاری در دنیا هستند که می‌کوشند به مردم کمک کنند تا شادتر باشند. بااین‌همه ما همچنان در حال رنج‌کشیدنیم. ممکن است فکر کنیم برای شاد بودن اشتباه عمل کرده‌ایم یا به عبارتی در شادکامی شکست‌خورده‌ایم. اما این نحوه تفکر درست نیست. توانایی بهره‌مندی از شادی مستلزم این نیست که رنج‌هایمان را به صفر برسانیم. درواقع، مهارت شاد بودن، مهارت درست رنج‌کشیدن نیز هست.

هنگامی که یاد بگیریم چگونه رنج‌هایمان را بپذیریم، در آغوش بکشیم و درک کنیم بسیار کمتر رنج می‌کشیم. علاوه بر این قادر خواهیم بود پیش‌تر برویم و رنج‌هایمان را برای خودمان و دیگران به درک، لذت و شفقت تبدیل کنیم. کتاب «نیلوفر و مرداب» اثر «تیچ نات هان» به ما یاد می‌دهد که چرا و چگونه باید رنج و شادی را به‌صورت هم‌زمان بپذیریم. همان گونه که سمت چپ و راست ماهیتی به‌هم‌وابسته دارند، رنج و شادی هم به هم گره‌خورده و زندگی ما را تشکیل می‌دهند. هر دو گذرا هستند و هیچ‌کدام برای ابد دوام نخواهند داشت. این کتاب با عنوان‌های دیگر از جمله «گُل نیلوفر از گِل برآید» نیز به انتشار درآمده است.

در این کتاب از دستاویزهایی مانند مراقبه، شعر صبحگاهی، خلق شادی، تمرکز، ذهن‌آگاهی و… جهت افزایش بصیرت زندگی و در نتیجه کاهش رنج‌های روانی بهره جسته است. در عمل چکیده‌ای از مسلک و منش بودایی در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی را می‌توان در این کتاب پرفروش که توسط راهب و زاهدی حقیقی نوشته شده است، پیدا کرد.

کتاب-نیلوفر-و-مرداب-تیچ-نات-هان-مرکز-فرهنگی-آبی

فهرست کتاب: نیلوفر و مرداب

  • مقدمه‌ی مترجم
  • فصل اول: هنر دگرگون‌کردن رنج‌ها
  • فصل دوم: سلام‌کردن به رنج‌ها
  • فصل سوم: عمیق نگریستن به رنج‌ها
  • فصل چهارم: آسودگی
  • فصل پنجم: پنج شیوه برای آبیاری بذر شادی
  • فصل ششم: شادی مسئله‌ای شخصی نیست
  • تمرین‌هایی برای شادی
  • پی‌نوشت

درباره نویسنده: تیچ نات هان

«تیچ نات هان» نویسنده‌ای پرکار، صلح‌طلب، راهب بودایی، شاعر و یک معلم بود که در تاریخ 11 اکتبر 1926 در ویتنام مرکزی به دنیا آمد. پدرش یکی از کارمندان دولت فرانسه بود و مادرش در خانه فعالیت می‌کرد. خانواده‌ی آن‌ها شش فرزند داشت که «تیچ» فرزند پنجم بود و تا سن پنج‌سالگی نیز در خانه‌ی مادربزرگش و در خانواده‌ای شلوغ زندگی می‌کرد و در همین دوران کودکی بود که نشانه‌های اولیه‌ی جذب به آیین بودایی در او پدیدار شد. تجربه‌هایی مانند دیدن نقاشی بودا، سپری‌کردن مدتی در کوهستان و ملاقات با زاهدی که همانند بودا روز و شب را در سکوت می‌گذرانید و نوشیدن از آب چاهی در سفر، همگی سبب شدند که او به این مسلک و منش علاقه‌مند شود. گرچه او از سن 12 سالگی به پیوستن به صومعه علاقه نشان می‌داد، این کار درعمل تا سن 16 سالگی او امکان‌پذیر نشد.

یکی از مواردی که می‌توان در مورد این راهب مشهور خاطرنشان کرد، تعدد اسامی او است. همچنین تفاوت تلفظ بین زبان ویتنامی و انگلیسی و فرانسوی سبب شده است که موارد متفاوتی از نام او در متون مختلف مشاهده شود. در کودکی به‌منظور ثبت‌نام در مدرسه نام خانوادگی «نگوین دین لانگ» را استفاده کرد؛ اما او را با اسم «به اِم» صدا می‌کردند. همچنین پس از پیوستن به صومعه نیز اسامی «دیو سانگ»، «ترانگ کوآنگ» و اسم دارمایی «فانگ یوآن» را داشت. اما در نهایت پس از رفتن به سایگون در سال 1949 نام «تیچ نات هان» را برای خود برگزید. بااین‌حال پیروان ویتنامی او همچنان او را «تای» به معنی معلم می‌خوانند. در حقیقت تمامی راهبان بودایی که به موعظه و آموزش اصول اخلاقی می‌پردازند به‌عنوان «تای» شناخته می‌شوند.

 «تیچ نات هان» در میانه‌ی دهه‌ی 1960 مدرسه‌ای را برای خدمات اجتماعی جوانان تأسیس کرد. در سال 1966 پس از مخالفت با جنگ و پرهیز از جهت‌گیری، از کشور ویتنام جنوبی تبعید شد. در سال 1967 «مارتین لوتر کینگ» او را به‌عنوان نامزد جایزه‌ی نوبل معرفی کرد و اعلام کرد که این راهب مهربان و دانای ویتنامی را بهترین شخص برای دریافت جایزه‌ی صلح نوبل می‌داند.

سرانجام پس از 39 سال تبعید در 12 ژانویه 2005 بعد از یک سری مذاکرات طولانی دولت ویتنام اجازه داد که او با همراهان خود به ویتنام سفر کند و در آنجا به تدریس بپردازد. او توانست از معبد زادگاه خود دیدن کند و چهارکتاب به زبان ویتنامی را منتشر سازد. این سفر بدون حاشیه نبود و برخی از فعالان ویتنامی آن را پروپاگاندایی دانستند که دولت برای فریب افکار عمومی ترتیب داده است تا اذهان عمومی را از زندانیان سیاسی منحرف کند و از اتحاد پیروان مذهبی جلوگیری به عمل آورد.

«تیچ نات هان» در طول عمر خود تعداد زیادی صومعه تأسیس کرد؛ اما بیشتر عمر خود را در «صومعه‌ی پلام» در جنوب غربی فرانسه گذرانید و به سفرهایی به کشورهای مختلف پرداخت تا بتواند برای انتشار مسلک خود سخنرانی و فعالیت کند. او در این سخنرانی‌ها تلاش می‌کرد تا دولت‌ها را از جنگ برحذر دارد و آن‌ها را به آتش‌بس ترغیب می‌نمود. او همچنین «شنوایی عمیق» را به‌عنوان راهی برای پرهیز از خشونت معرفی کرد و این روش را برای شناخت یکپارچگی عناصر طبیعت سودمند دانست. او مؤسسه «سنت‌های روستای پلام» را تأسیس کرد که از پایه‌گذاران اصلیِ منش بودایی به شمار می‌رود.

سرانجام او در تاریخ 22 ژانویه 2022 در سن 95 سالگی پس از هفت سال درگیری با عواقب سکته‌ی مغزی درگذشت. او در زادگاه خود پس از مراسم بزرگ سوگواری که بیش از پنج‌روز به طول انجامید دفن شد و افرادی مانند «دالایی‌لاما»، رئیس‌جمهور کره جنوبی و مقامات آمریکایی مرگ او را فقدانی بزرگ خواندند.

از آثار «تیچ نات هان» می‌توان به «هنر برقراری ارتباط»، «ترس»، «نیلوفر و مرداب» که با اسم «گُل نیلوفر از گِل برآید» نیز منتشر شده است، اشاره کرد.

برگزیده‌هایی از متن کتاب: نیلوفر و مرداب

  • البته ممکن است که در گل‌ولای زندگی فرورفته باشید و به‌آسانی می‌توان فهمید که گاه زندگی را گل‌ولای فرامی‌گیرد. در این شرایط دشوارترین کار این است که تسلیم ناامیدی. نشویم؛ زیرا هنگامی که ناامیدی شما را به‌زانو در می‌آورد به هرجا که بنگرید تنها رنج را می‌بینید و احساس می‌کنید که در بدترین شرایط هستید. اما باید به یاد بیاوریم که رنج نوعی گل‌ولای است که برای خلق لذت و شادی به آن نیاز داریم. بدون رنج شادکامی معنا ندارد پس نباید با پیش‌داوری اشتباه و تعصب با آن روبه‌رو شویم باید یاد بگیریم که چگونه، با محبتی بی‌اندازه، رنج‌های خودمان و رنج‌های جهان را در آغوش بگیریم و بپرورانیم.
  • درگذشته ما انسان‌ها نیز صاحب حکمتی بودیم و آن را به کار می‌بستیم؛ اما امروزه آن را ازدست‌داده‌ایم. دیگر نمی‌دانیم که چگونه باید استراحت کنیم. به بدن خود استراحت نمی‌دهیم تا تنش را از خود دور کند و درمان شود. برای درمان بیماری‌ها و دردها یکسره به داروها رو می‌آوریم. غافل از اینکه مؤثرترین روش برای تسکین و دگرگونی دردها و رنج‌ها را بدون هیچ نسخه و هزینه‌ای در درون خود در اختیار داریم. توصیه من این نیست که داروهای خود را دور بریزید؛ زیرا برخی از ما قطعاً به دارو نیاز داریم؛ اما هنگامی که بدانیم چگونه به بدن و ذهن خود به‌درستی استراحت بدهیم، آنگاه می‌توانیم کمتر دارو مصرف کنیم و در این شرایط تأثیر داروها چشمگیرتر می‌شود.
  • «ذهن‌آگاهی» بهترین شیوه برای کنارآمدن با رنج‌هاست بدون اینکه رنج‌ها همه زندگی‌مان را فراگیرند. «ذهن‌آگاهی» همان استعداد زیستن در لحظه حال است؛ با آن می‌فهمیم که اکنون و اینجا واقعاً چه چیزی در حال رخ‌دادن است. به‌عنوان‌مثال هنگامی که دست‌های خود را بالا می‌بریم از این واقعیت آگاهیم که اکنون در حال بالابردن دستانمان هستیم. در آن لحظه به گذشته و آینده فکر نمی‌کنیم؛ زیرا ذهن و بدنمان، یا در واقع ذهنمان و کاری که در بالابردن دست‌هایمان انجام می‌دهیم در هماهنگی کامل هستند و بالابردن دست‌ها آن واقعیتی است که در لحظه‌ی حال در حال رخ‌دادن است.

دیدگاهتان را بنویسید