درباره کتاب: شازده کوچولو
نویسنده: آنتوان دوسنت اگزوپری
کتاب «شازده کوچولو» کتاب عجیبی است. گرچه در اصل برای کودکان نوشته شده است، اما شیفتگان زیادی در بین علاقهمندان به ادبیات داستانی دارد. شاید به همین دلیل است که یکی از پرفروشترین کتابهای دنیا به شمار میرود. همچنین این کتاب بهعنوان بهترین کتاب قرن بیستم فرانسه نیز انتخاب شده است. گرچه «شازده کوچولو» بری اولینبار در سال 1943 در آمریکا منتشر شد.
سقوط هواپیمای اگزوپری در صحرای بزرگ آفریقا دچار حادثه شد و سقوط کرد. پس از چندین روز او و همکارش از این حادثه به طرز شگفتآوری نجات پیدا کردند. این سانحه الهامبخش او برای نوشتن کتاب «شازده کوچولو» شد.
در این داستان خلبانی پس از فرود در کویر با پسرکی آشنا میشود که برای کشف دیگر سیارهها از یک اخترک به زمین آمده است. برای مرد از گلی میگوید که عاشق آن است و در نهایت شازده کوچولو تصمیم میگیرد به پیش گل خود برگردد.
نویسنده با زبانی سوررئالیستی سعی کرده است که مفاهیمی مثل عشق، وابستگی و ایثار را به تصویر کشد. سیارک ب 612، گل شازده کوچولو، روباه و مار همگی مثلاینکه به طرز معجزهآسایی در داستان دور هم گردآمدهاند تا شازده کوچولو را به آنچه باید بداند آگاه کنند.
درباره نویسنده: آنتوان دوسنت اگزوپری
«آنتوان دوسنت اگزوپری» نویسنده، شاعر، ژورنالیست و خلبان در 29 ژوئن 1900 در فرانسه به دنیا آمد. او برندهی چندین جایزهی ادبی فرانسه و همچنین جایزه کتاب ملی ایالات متحده شده است. او را عموماً بهخاطر شاهکار ادبیاش یعنی کتاب «شازده کوچولو» میشناسند.
«آنتوان دوسنت اگزوپری» قبل از جنگ جهانی دوم یک خلبان تجاری موفق بود. در خلال جنگ او به نیروی هوایی فرانسه پیوست و به جنگ آلمانها رفت. او پس از خروج از نیروی هوایی فرانسه نیز به آمریکا رفت تا بر علیه نیروهای نازی دولت را ترغیب کند. او سه تا از نوشتههای خود را وقتی در کشور آمریکا بود به رشتهی تحریر درآورده است. به همین دلایل او پس از مرگش در بین فرانسویان بهعنوان یک قهرمان یاد میشود.
او در سال 1944 هنگامی که در حال پرواز با هواپیما بود ناپدید شد؛ اما در سال 1998 یک ماهیگیر دستبندی نقرهای پیدا کرد که روی آن اسم آنتوان، همسرش و ناشر آمریکایی او نوشته شده بود که گمان میرود متعلق به او بوده باشد. به دلیل اینکه آنتوان یک چهرهی شناخته شده بود انتشار این خبر در فرانسه موجی از احساسات را برانگیخته کرد.
از آثار او میتوان به «زمین آدمها»، «خلبان جنگ»، «شازده کوچولو»، «پرواز شبانه»، «پرواز، دریا، صحرا»، «دژ» و «پست جنوب» اشاره کرد.
برگزیدههایی از متن کتاب: شازده کوچولو
- شازده کوچولو به آنها نگـاه کـرد. همـه بـه گـل او شـباهت داشـتند. مـات و متحیـر از آنهـا پرسید:
شما که هستید؟
گلها گفتند: ما گل سرخیم!
شازده کوچولو آهی کشید و خود را بسیار بدبخت احساس کرد. گلش به او گفتـه بـود کـه در عالم بیهمتا است. ولی اینک پنج هزار گل دیگر، همه شبیه به گل او در یک باغ بودند.
- مگر این ستارهها مال که هستند؟
– من چه میدانم، مال کسی نيستند.
– پس مال من هستند، چون اول بار من به این فکر افتادهام.
– همین كافی است؟
– البته! وقتی تو الماسی پیدا میکنی که مال کسی نیسـت، مـال تـو اسـت دیگـر! وقتـی جزیرهای کشف میکنی که مال کسی نیست، مال تو است. وقتی تو زودتر از همه فکری پیدا میکنی، آن را به نام خود به ثبت میرسانی، و آنوقت آن فکـر از آن تـو خواهـد بود. من هم مالک ستارهها هستم، چون هیچکس پیش از من به فکر تملـک آنهـا نیفتاده است.
- شما هیچ به گل من نمیمانید. شما هنـوز چیـزی نشـدهایـد. کسـی شـما را اهلـی نکـرده است و شما نیز کسی را اهلی نکردهاید. شما مثل روزهای اول روباه مـن هسـتید. او آنوقت روباهی بود مثل صدها هزار روباه دیگر. امـا مـن او را بـا خـود دوسـت کـردم و او حالا در دنیا بیهمتا است.