درباره کتاب: سهشنبهها با موری
نویسنده: میچ آلبوم
کتاب «سهشنبهها با موری» رمانی تأثیرگذار است که بر مبنایی داستانی واقعی نوشته شده است. «میچ آلبوم» در این کتاب زندگی استادش «موری شوارتز» را به رشتهی تحریر درآورده است. کتاب حاوی مفاهیمی فلسفی و احساسی از جمله زندگی، مرگ، عشق، بیماری، ترس و … است. این استاد جامعهشناس که با بیماری سخت و لاعلاج دستوپنجه نرم میکند درسهایی درباره زندگی به «میچ» میدهد که این تجربیات در کتاب پرفروش «سهشنبهها با موری» آورده شده است. نویسنده که در این بحبوحه از زندگی درگیر مشکلات زندگی شده، سعی میکند با استفاده از تجربیات و آموزههای استاد جامعهشناسش راه بهتری برای زندگیکردن بیابد.
کتاب دارای زبانی ساده است که میتواند مخاطب را با خود همراه کند. داستان روایت چهارده روز ملاقات بین استاد و شاگردش را بیان میکند که آخرین کلاس درس آن دو خواهد بود. بیماری بهآرامی اعضای بدن او را از کار میاندازد و او را به سمت مرگ میکشاند. این رمان فلسفی که یکی از پرفروشترین زندگینامههای مکتوب به شمار میرود به خوانندگانی که به دنبال لمس زندگی افراد باتجربه علاقه دارند بسیار توصیه میشود.
فهرست کتاب: سهشنبهها با موری
- برنامهی درسی
- موضوع درس
- دانشجو
- سمعی و بصری. قسمت اول
- اولین ملاقات
- کلاس درس
- حضوروغیاب
- سهشنبه نخست. موضوع بحث: جهان
- سهشنبه دوم. موضوع بحث: دلسوزی برای خود
- سهشنبه سوم. موضوع بحث: حسرت
- سمعی و بصری. قسمت دوم
- دربارهی استاد. قسمت اول
- سهشنبه چهارم. موضوع بحث: مرگ
- سهشنبه پنجم. موضوع بحث: خانواده
- سهشنبه ششم. موضوع بحث: احساسات
- دربارهی استاد. قسمت دوم
- سهشنبه هفتم. موضوع بحث: ترس از پیری
- سهشنبه هشتم. موضوع بحث: پول
- سهشنبه نهم. موضوع بحث: عشق
- سهشنبه دهم. موضوع بحث: ازدواج
- سهشنبه یازدهم. موضوع بحث: فرهنگ
- سمعی و بصری. قسمت سوم
- سهشنبه دوازدهم. موضوع بحث: بخشش
- سهشنبه سیزدهم. موضوع بحث: یک روز مطلوب
- سهشنبه چهاردهم. موضوع بحث: خداحافظی
- مراسم فارغالتحصیلی
- سرانجام
درباره نویسنده: میچ آلبوم
«میچل دیوید آلبوم» یا بهاختصار «میچ آلبوم» زادهی 23 مه 1958 در نیوجرسی آمریکا است. گرچه خانوادهی او در یک منطقهی متوسط زندگی میکردند؛ اما به گفتهی خود میچ آنها بسیار حمایتگر بودند و همواره به او یادآور میشدند که: «انتظار نداشته باش که زندگیات همینجا به پایان برسد. دنیای بزرگی آن بیرون وجود دارد. برو و آن دنیا را ببین.» این جملات در او، خواهر بزرگش و برادر کوچکترش بسیار مؤثر بود و باعث شد میچ سفرهای زیادی انجام دهد؛ همچنین خواهر و برادر او هماکنون در اروپا زندگی میکنند.
«میچ آلبوم» علاوه بر نویسندگی پیشههای دیگری از جمله: روزنامهنگاری، مجری برنامههای رادیو و تلویزیون از جمله «ABC» را تجربه کرده است. او تا سال 1997 دوباره بهعنوان بهترین مقالهنویس ورزشی تشخیص داده شد.
از آثار او میتوان به «پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید»، «سهشنبهها با موری»، «برای یک روز بیشتر»، «ارباب زمان»، «کمی ایمان داشته باش»، «نخستین تماس تلفنی از بهشت»، «تارهای جادویی فرانکو پرستو»، «لمس بشر» و «در جستجوی چیکا» اشاره کرد.
برگزیدههایی از متن کتاب: سهشنبهها با موری
- شاید روزگارانی پدربزرگ: مادربزرگ، معلم یا همکاری وجود داشته. پیر دهر، بزرگتر صبور و عاقلی که شما را درک میکرده، و زمانی که شما جوان بودید و جستجوگر، کمکتان میکرده که جهان را ظرف ژرفتری تصور کنید، و با رهنمودهای قاطع خویشیاری گر طی طریقتان در این دنیا بوده. این شخص برای «میچ آلبوم» کسی نیست جز «موری شوارتز»، استاد دانشگاه او – تقریباً از بیست و چهار سال پیش. شاید شما نیز همانند میچ به هنگام سیروسلوک ردپای مرشد خود را گم کرده و روشنبینی خود را از دست دادهاید و جهان را سردتر و بیروحتر احساس میکنید. آیا مایل هستید بار دیگر مرشد خویش را ملاقات کنید؟ سؤالاتت مهمتری که همچنان ذهن شما را تسخیر کردهاند با او مطرح کنید و کلید حل زندگی سرسامآور امروزتان را بیابید؟ همانند ایام قدیم… بخت و اقبال «میچ آلبوم» بلند بود و دوباره موفق شد موری پیر را در آخرین ماههای زندگیاش کشف کند.
- موری با وجودی که از مرگ خویش آگاه بوده میچ را هر سهشنبه در اتاق مطالعهاش پذیرفت. مانند دوران دانشگاه آنها رابطهی دوستانهی خود را از سر گرفتند؛ رابطهای که در واقع «آخرین کلاس درس» بود: درسهایی در باب چگونه زندگیکردن. «سهشنبهها با موری» تاریخنگاری اعجابانگیز لحظاتی است که این دو مرد با یکدیگر صرف کردهاند، و میچ از طریق این کتاب؛ هدیهی ماندگار موری را با جهان سهیم شده است.
- آخرین کلاس زندگی استاد قدیمی من یک روز در هفته در منزل او، در جوار پنجره اتاق مطالعه برگزار میشد تا او قادر به دیدن گیاه گرمسیری کوچکی بنام «هیبیسکس» باشد. گیاهی که برگهای صورتیرنگش در حال ریزش طبیعی بودند. زمان کلاس روزهای سهشنبه بود پس از صرف صبحانه؛ و موضوع کلاس، مفهوم زندگی (هستیشناسی). آموزش از طریق انتقال تجربه صورت میگرفت. نمرهای در کار نبود، اما هر هفته باید امتحان شفاهی میدادی. میبایست به سؤالات جواب میدادی؛ و میبایست سؤالات شخصی خودت را مطرح میکردی. در ضمن میبایست گاهگاهی نیز اعمال جسمانی انجام میدادی، اعمالی نظیر بلندکردن سر استاد و قراردادن آن در بهترین قسمت بالش، و یا قراردادن عینک استاد روی قوز بینی او. بوسهی خداحافظی افتخار دیگری بود که میتوانستی نصیب خود کنی.