آبی مگ, درباره کتاب

راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب

راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب

درباره کتاب: راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب   

نویسنده: هالی جکسون  

کتاب «راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب» توسط «هالی جکسون» در سال 2019 منتشر شد و در لیست پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز قرار گرفت. این کتاب هیجان‌انگیز داستان دختری را روایت می‌کند که کنجکاو به کشف پرونده‌ی قتل یکی از همشهریانش است.

«آندی بل» در سال 2012 یعنی پنج سال قبل در لیتل کیلتون مفقود شده است. همه و حتی پلیس هم می‌داند قاتل کیست و پرونده مختومه اعلام شده است. همه می‌دانند که «سال سینک» دوست‌پسر «آندی بل» او را کشته و سپس خود نیز اقدام به خودکشی کرده است. اما «پیپا فیتز آموبی» این پسر را می‌شناخت و می‌داند که او توانایی انجام چنین کاری را ندارد. پیپا در پروژه‌ای تحقیقاتی تلاش می‌کند که رازهای پشت پرده‌ی این ماجرا را کشف کند.

درباره نویسنده: هالی جکسون

«هالی جکسون» در سال 1992 در انگلستان به دنیا آمد و در شهر «باکینگ همشایر» بزرگ شد. او از سن 15 سالگی به نوشت کتاب روی آورد و تحصیلات خود را ابتدا در رشته‌ی نوشتن خلاقانه در دانشگاه ناتینگهام شروع کرد و سپس در رشته‌ی زبان انگلیسی به تحصیل مشغول شد و کارشناسی ارشد خود را به پایان رسانید. «هالی جکسون» به‌خاطر نوشتن کتاب «راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب» در سال 2019 به شهرت رسید.

از دیگر آثار او می‌توان به «دختر خوب، خون بد»، «بازی قتل»، «خوب مثل مرده‌ها» و «لذت کشتن» اشاره کرد.

کتاب-راهنمای-کشف-قتل-از-یک-دختر-خوب-هالی-جکسون-مرکز-فرهنگی-آبی

برگزیده‌هایی از متن کتاب: راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب

  • خانه‌شان در شهر مثل خانه‌های تسخیر شده بود؛ هنگام گذر از کنارش سرعت قدم‌های مردم بیشتر و حرف در گلوهایشان خفه می‌شد. بچه‌های پرشروشور در راه بازگشت از مدرسه به خانه دور هم جمع می‌شدند و همدیگر را شیر می‌کردند که بدوند و دروازه مقابل خانه را لمس کنند؛ اما خانه به تسخیر ارواح درنیامده بود؛ تنها سه فرد غمگین درونش بودند که سعی داشتند مثل سابق به زندگی‌شان ادامه دهند. خانه‌ای که در آن خبری از سوسوزدن نور یا افتادن خودبه‌خود صندلی نبود. اما با اسپری تیره‌رنگ، رویش نوشته بودند: «خانواده آشغال» و با سنگ شیشه پنجره‌هایش را شکسته بودند. همیشه برای پیپ سؤال بود که چرا آنها از آنجا نرفته‌اند؛ نه اینکه مجبور باشند… آنها مرتکب هیچ کار اشتباهی نشده بودند؛ ولی نمی‌دانست چطور با آن وضعیت زندگی می‌کنند.
  • این آمار را در اینترنت پیدا کردم. ۸۰ درصد از افراد گم شده طی ۲۴ ساعت اول پیدا می‌شوند. ۹۷ درصد هفته اول پیدا می‌شوند. ۹۹ درصد پرونده‌ها در سال اول حل می‌شوند. تنها یک درصد باقی می‌ماند. یک درصد افرادی که ناپدید می‌شوند هیچ‌گاه پیدا نمی‌شوند؛ اما یک عدد جالب‌توجه دیگر نیز وجود دارد. فقط ۲۵ صدم درصد تمام پرونده‌های افراد گم شده نتیجه‌ای منجر به مرگ دارند و آندی بل جزء کدام دسته قرار می‌گیرد؟ مدام جایی بین یک درصد و 25 صدم درصد شناور است و خیلی جزئی، در حد اعداد اعشاری کم‌وزیاد می‌شود؛ ولی تا الان بیشتر مردم پذیرفته‌اند که او مرده؛ اگرچه جسدش هیچ‌گاه پیدا نشد.
  • آهنگی در درونش در حال نواخته شدن بود. ضرب مشمئزکننده‌ای که پوست مچ‌ها و گردنش را می‌آزرد. آکورد خش‌دار گلو صاف‌کردنش و تحریر ناموزون نفسش. سپس در لحظه‌ای وحشتناک حواسش رفت پی نفس‌کشیدنش و دیگر اصلاً نتوانست آن را نادیده بگیرد. پیپ مقابل در ورودی ایستاد و دلش خواست زودتر باز شود. در به او زل ‌زده‌بود. هر ثانیه مثل شیرهای غلیظ و چسبناک کش می‌آمد و دقایق گویی قصد داشتند تا ابد به درازا بکشند. چقدر از زمانی که در زده بود گذشته بود؟ وقتی دیگر نتوانست تحمل کند ظرف عرق کرده‌ی مافین‌های تازه را از زیر بازویش درآورد و برگشت که برود. امروز خانه ارواح به روی بازدیدکنندگان بسته بود و آتش ناامیدی را در او روشن کرد.

دیدگاهتان را بنویسید