درباره کتاب: جستارهایی در باب عشق
نویسنده: آلن دوباتن
کتاب «جستارهایی در باب عشق» یک داستان از نویسندهی پرکار «آلن دوباتن» است که در سال 1993 منتشر شده است نحوهی آشنایی زن و مردی بهصورت اتفاقی در یک هواپیما را بیان میکند. پس از برخورد و شکلگرفتن مکالمهی اولیه، آنها تصمیم میگیرند که دوباره همدیگر را ببینند. این دو نفر در ادامهی داستان عاشق یکدیگر میشوند و تلاش میکنند تا یکدیگر را تحتتأثیر قرار دهند. نویسنده با استفاده از نظرات بزرگان فلسفه مانند افلاطون، ارسطو و تمثیل الهههای یونان و روم همانند ونوس و آفرودیت تلاش میکند که روند شکلگیری احساسات بین دو فرد، و درنتیجه دلباختگی آنها را روایت کند.
«دوباتن» که نوشتههایی در زمینههای روانشناسی، جامعهشناسی و فلسفه نیز دارد، تلاش میکند تا با استفاده از تجربیات خود در زمینههای اجتماعی موقعیتهای داستان را پیش ببرد و در هر بخش مفهومی را به مخاطب منتقل کند تا راهنمایی برای روابط عاشقانه باشد. این اثر به زوجهایی که در باب فلسفهی روابط و زندگی به دنبال کتابی راهنما میگردند توصیه میشود.
فهرست کتاب: جستارهایی در باب عشق
- 1: تقدیرگرایی در عشق
- 2: بتسازی
- 3: معنای پنهان اغواگری
- 4: اصالت
- 5: ذهن و جسم
- 6: مارکسیسم
- 7: نتهای ناکوک
- 8: عشق یا لیبرالیسم
- 9: زیبایی
- 10: عشق گویا
- 11: در او چه میبینید؟
- 12: شک و ایمان
- 13: صمیمیت
- 14: تأیید من
- 15: دمدمیمزاجی دل
- 16: هراس از شادی
- 17: انقباضها
- 18: تروریسم عاشقانه
- 19: فراسوی نیک و بد
- 20: تقدیرگرایی روانی
- 21: خودکشی
- 22: عقدهی مسیح
- 23: حذفکردن
- 24: درسهای عشق
درباره نویسنده: آلن دوباتن
«آلن دوباتن» در تاریخ 20 دسامبر 1969 در زوریخ سوییس متولد شد. پدرش گیلبرت، در اسکندریه مصر به دنیا آمد؛ اما پس از تحولات سیاسی که «جمال عبدالناصر»، رئیسجمهور وقت مصر مبنی بر اخراج یهودیها به وجود آورد، از مصر خارج شد و به سوییس رفت. در این دوران جمال فرصتی 7 روزه به بیست هزار یهودی داد تا کشور مصر را ترک کنند.
گیلبرت پدر آلن پس از مهاجرت به سوییس شرکتی را در این کشور تأسیس کرد که با رشد چشمگیر، در سال 1999 بیش از دویست میلیون دلار ارزشگذاری شد. همچنین گیلبرت یکی از کلکسیونرهای مطرح در زمینهی اشیا هنری بود. باوجوداینکه والدین آلن هر دو یهودی بودند، او و تنها خواهرش زندگی غیرمذهبی را در سوییس برگزیدند.
آلن دوران دبیرستان خود را در مدرسهی «دراگون» انگلستان به پایان رسانید و در همین احوال بود که زبان انگلیسی به زبان اول او تبدیل شد. او در این دوران که یک مهاجر بهحساب میآمد، خود را پسری خجالتی عنوان میکند که در مدارس دور از خانه تحصیل میکند. «آلن دوباتن» تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتهی تاریخ از «دانشگاه کمبریج» شروع کرد و کارشناسی ارشد خود را در رشتهی فلسفه از «کالج کینگ لندن» به پایان رسانید. همچنین او در رشتهی فلسفهی فرانسه از «دانشگاه هاروارد» مدرک دکترای خود را آغاز کرد، اما بهمنظور نوشتن کتاب برای مخاطبین عام این مقطع را به پایان نرسانید.
آلن هم اکنون یک سخنران قهار است که کمپانی مخصوص خود یعنی «سنکا» را تأسیس کرده است و در آن مستندهای تلویزیونی بر اساس نوشتههای خودش را منتشر میکند. همچنین در سال 2009 او کنفرانسی در دانشگاه آکسفورد برپا کرد و در آن دربارهی فرضیات پایهای رایج حول محورهای موفقیت و شکست افراد صحبت نمود.
کتابهای «آلن دوباتن» عمدتاً در مورد فلسفهی ارتباطات و تفکرات روزمره مثل عشق، روابط زناشویی، فلسفهی زندگی و خودشناسی نوشته و تعداد زیادی از این آثار تاکنون به فارسی برگردانده شدهاند. از آثار او میتوان به «خودشناسی»، «دعواهای زنوشوهری»، «در باب اعتمادبهنفس»، «مدرسهی زندگی»، «معنای زندگی»، «جستارهایی در باب عشق»، «افکار مالیخولیایی در ما»، «آنچه در مدرسه یاد نگرفتهاید»، «هنر سیروسفر»، «مصائب عشق»، «آرامش»، «اندیشه و خوراک»، «شغل موردعلاقه»، «دلشکستگی»، «متفکران بزرگ»، «تسلیبخشیهای فلسفه»، «رواندرمانی چیست»، «اضطراب موفقیت»، «دربارهی خوببودن»، «مصیبتهای شاغل بودن»، «سیری در کودکی» و «تمرین برای زوجها» و «چگونه برای زندگی مشترکمان تصمیم بگیریم» اشاره کرد. در ادامه خلاصهای از بهترین آثار دوباتن باتوجهبه میزان محبوبیت و شهرت آورده شدهاند.
جستارهایی در باب عشق. 1993 (Essays In Love): کتاب «جستارهایی در باب عشق» یک داستان از «آلن دوباتن» است که نحوهی آشنایی زن و مردی بهصورت اتفاقی در یک هواپیما را بیان میکند. این دو نفر در ادامهی داستان عاشق یکدیگر میشوند و تلاش میکنند تا یکدیگر را تحتتأثیر قرار دهند. نویسنده تلاش میکند تا با استفاده از تجربیات خود در زمینههای اجتماعی، موقعیتهای داستان را پیش ببرد و در هر بخش مفهومی را به مخاطب منتقل کند تا راهنمایی برای روابط عاشقانه باشد. این اثر به زوجهایی که در باب فلسفهی روابط و زندگی به دنبال کتابی راهنما میگردند توصیه میشود.
معنای زندگی 2020 (The Meaning of Life): (این کتاب توسط مؤسسه مدرسه زندگی تألیف و تحتنظر «آلن دوباتن» منتشر شده است.) این کتاب با بررسی مباحث گوناگون مانند فرهنگ، خانواده، عشق، طبیعت و فلسفه کوشیده است سرچشمههای معنا را برای خواننده شرح دهد و با عنوان موانع پیش روی هرکدام از جمله خودباوری، دید باز و ازخودگذشتگی مخاطب را ترغیب کند که در راه داشتن زندگی بهتر بکوشد. در این کتاب میفهمیم که انسان فانی انتخابهای اندکی دارد و رسیدن به زندگی معنادار از طریق این انتخابها برای بسیاری از افراد مقدور نیست. ازآنجاکه موضوع معنای زندگی مربوط به همگان است، خواندن این کتاب به همهی افراد علاقهمند به فهمیدن فلسفهی وجود پیشنهاد میشود.
تسلیبخشیهای فلسفه 2000 (The Consolations of Philosophy): «آلن دوباتن» در این کتاب میکوشد برای مشکلات اساسی زندگی مانند عشق، مشکلات مالی، افسردگی و ناامیدی با استفاده از نظرات چند فیلسوف بزرگ راه چارهای بجوید. در این کتاب، اساس نارضایتی ما مورد پرسش قرار میگیرد و با استدلالهای منطقی سعی میشود تا مخاطب را در جهت رسیدن به سعادت و خوشبختی سوق دهد.
اضطراب موقعیت 2004 (Status Anxiety): با پیشرفت جوامع و تغییر نیازهای افراد، دیگر خوراک، پوشاک و مسکن بهتنهایی نمیتواند عطش یک فرد را فرونشاند؛ بلکه نیاز به دوست داشته شدن و محبت دیگران نیز در آدمی وجود دارد که بهمنظور رسیدن به آن دست به کارهای عجیبوغریبی میزند. همین که علیرغم مرتفعشدن نیازهای اولیه بازهم به دنبال خرید لباسهای جدید، خانهای بزرگتر، شغلی با درآمد بالاتر یا حتی ماشین بهتر هستیم نشانگر آن است که هنوز نیازی در وجود ماست که برطرف نگردیده و ما را به حرکت درمیآورد. گرچه این حرکت روبهجلو میتواند مفید باشد و سبب استقلال مالی و شخصیتی فرد گردد، در برخی مواقع سبب ایجاد اضطراب در انسان میشود. «آلن دوباتن» در کتاب «اضطراب موقعیت» که نامهای دیگری از جمله «اضطراب وضعیت» یا «اضطراب موفقیت» نیز مترجمین بر روی آن نهادند تلاش میکند تا این نیازها را شناسایی کند و راهکاری برای خروج از وضعیت ناگوار ناشی از این اضطراب به دست دهد.
سیر عشق 2016 (The Course of Love): برخلاف کتاب «جستارهایی در باب عشق» که در سال 1993 توسط «آلن دوباتن» نوشته شده بود، کتاب «سیر عشق» که 23 سال پس از آن انتشاریافته، بهجای اینکه شروع رابطهی عاشقانه را موردبحث قرار دهد، ادامهدادن رابطه را روایت میکند. همواره ادامهدادن سختتر از شروعکردن است؛ پس آموختن اینکه چگونه میتوان یک رابطهی عاطفی را زندگی کرد از شروع این رابطه بااهمیتتر است. در این کتاب، افکاری هیجانی مثل خیانت یا جدایی همواره با شخصیتهای داستان همراه است. نحوهی روبروشدن انسانها با این مباحث احساسی و تلاش برای زنده نگهداشتن شوروشوق اولیه همیشه برای خوانندگان رمانها هیجانانگیز و آموزنده بوده است.
دربارهی خوببودن 2022 (On Being Nice): (این کتاب توسط مؤسسه مدرسه زندگی تألیف و تحتنظر «آلن دوباتن» منتشر شده است.) نویسنده در این کتاب تلاش نموده تا برای این پرسش پیچیده که چه چیزی خوب است و یا چه کسی خوب است پاسخی منطقی ارائه دهد. اینگونه مفاهیم عموماً با فرهنگ جوامع، تاریختمدن و فلسفهی انسانها متغیر بوده است. آنچه که در یک کشور بهعنوان فضیلت اخلاقی برشمرده میشود، ممکن است در جامعهای دیگر یا حتی در زمانی دیگر در همان جامعهی اولیه، بهعنوان رذیلت بهحساب آید؛ و اما جذابیت کتاب اینجا به پایان نمیرسد و نویسنده بیان میکند که مقداری بد بودن میتواند نهتنها باعث رنجش دیگران نشود، بلکه آنها را جذب کند.
شغل موردعلاقه 2017 (A Job to Love): (این کتاب توسط مؤسسه مدرسه زندگی تألیف و تحتنظر «آلن دوباتن» منتشر شده است.) هستند بسیاری که عقیده دارند هیچکس شغلش را دوست ندارد؛ اما چنین نیست. امروزه با گسترده شدن جوامع و تخصصیشدن مشاغل، یافتن پیشهای که بتواند نیازهای مالی را همزمان با نیازهای روانی ما برطرف کند، کاری سخت اما شدنی است. نویسنده در کتاب «شغل موردعلاقه» میکوشد تا به کسانی که به دنبال پیداکردن پیشهای جدید یا تغییر آن هستند نشان دهد که چگونه باید در این راه تمام نیازها را در نظر بگیرند و چگونه این شغل ایدئال را در میان میلیونها انتخاب دیگر بیابند.
آرامش 2016 (Calm): (این کتاب توسط مؤسسه مدرسه زندگی تألیف و تحتنظر «آلن دوباتن» منتشر شده است.) در این اثر، مفاهیمی مانند تلاش و شکست، اضطراب و استرس و پیرو آن احساس رضایت و خشنودی و در پایان آرامش خاطر موردبحث قرار میگیرد. نویسنده با استفاده از آموزهّهای سنتی و ترکیب آن با علم روانشناسی نوین سعی دارد راهحلی برای کاهش اضطراب به خواننده نشان دهد تا بتوان از نگرانی و خشم در امان بود. این کتاب به کسانی که به طور پیوسته دچار ناآرامیهای درونی هستند و برای رفع آن به دنبال راهنمایی میگردند توصیه میشود.
در باب اعتمادبهنفس 2017 (On Confidence): (این کتاب توسط مؤسسه مدرسه زندگی تألیف و تحتنظر «آلن دوباتن» منتشر شده است.) گرچه بسیاری میاندیشند که اعتمادبهنفس و داشتن آن یک امر ذاتی و مربوط به شخصیت هرکس است، در کتاب «در باب اعتمادبهنفس» نویسنده به ما میآموزد که خودباوری یک مهارت اکتسابی است که میبایست با آموزش و تمرین آن را تقویت کرد. زندگی اجتماعی سالم همواره به داشتن حدی مناسب از عزتنفس و خودباوری وابسته است و در این کتاب مخاطب میآموزد که چگونه باید از ظرفیتهای درونی خویش در راه پایاندادن به خودکمبینی استفاده کند.
هوش عاطفی در محیط کار 2018 (The Emotionally Intelligent Office): (این کتاب توسط مؤسسه مدرسه زندگی تألیف و تحتنظر «آلن دوباتن» منتشر شده است.) همواره فرهنگ محیط کار یکی از دغدغههای مدیران و همچنین افراد تازهکار بوده است. کنترل هیجاناتی مثل حسادت، ناامنی، اضطراب شغلی و استرس میتواند برای تمام افراد جامعه که در جایگاهی مشغول به کار هستند سخت و طاقتفرسا باشد. فشار روانی ناشی از کار درحالیکه فرجه به اتمام میرسد؛ و یا افرادی که سعی میکنند بهجای پیشرفت خود دیگران را تخریب کنند همهوهمه نشان از دانش ناکافی در این زمینه دارد و یا اینکه آموزشهای عمومی در این زمینه ناکافی بودهاند. کتاب «هوش عاطفی در محیط کار» میتواند راهنمایی باشد برای کسانی که در جایگاه شغلی خود پیشرفت و آرامش روانی را بهصورت همزمان در نظر دارند.
برگزیدههایی از متن کتاب: جستارهایی در باب عشق
- سرگذشتهایی که ما تعریف میکنیم همیشه خیلی سادهاند. من مردی هستم که عاشق یک زن شدهام؛ اما این جمله تا چه اندازه قادر است تحرک و ناپایداری هیجانات مرا بیان و انتقال دهد؟ آیا در این جمله جایی برای خیانت، بیوفایی، رنجش و بیتفاوتی و دلسردیها که اغلب به این عشق گرهخورده بود وجود دارد؟ آیا هر تعریف سادهای میتواند میزان دوگانگی و ناپایداری را نشان دهد که ظاهراً این گونه روابط عشقی با آن روبرو هستند؟ کلوئه و من یک داستان عشقی را زندگی میکردیم که در طی آن احساساتمان چنان متغیر و رنگارنگ بودند که اگر این دوره را فقط با عشق و عاشقی توصیف کنیم، هر چند این توصیف مایهی قوت قلب بود – اما به نحوی مأیوسکننده، نوعی سادهانگاری مذبوحانهی ماجرا بود.
- آیا زیبایی به عشق جان میبخشد یا عشق به زیبایی؟ آیا چون من عاشق کلوئه بودم او زیبا بود، یا چون او زیبا بود من او را دوست میداشتم؟ درحالیکه افراد زیادی ما را احاطه کردهاند (درحالیکه عشقمان دارد پشت تلفن حرف میزند یا رودررو به ما دروغ میگوید و به او زلزدهایم) شاید از خودمان بپرسیم چرا میلمان جذب این چهره خاص، این دهان یا بینی و گوش خاص شده؟ چرا این خم گردن یا چاه زنخدان توانسته این چنین از آزمون ما برای کمال و زیبایی سربلند کند؟ هر کس عاشقش میشویم به آزمون زیبایی پاسخ متفاوتی میدهد و همزمان موفق میشود که تعریف جدیدی از جذابیت بهگونهای اصیل و منحصربهفرد همانند منظرهی رخسار خودش تصویر نمایی کند.
- فیلسوفها تمایل دارند شک معرفتشناختی را به موجودیت میزها، صندلیها، حیاط دانشکدههای کمبریج و گاه به همسری ناخواسته محدود کنند؛ اما با بسط این پرسشها به چیزهایی که برایمان مهم هستند؛ مثلاً به عشق، این احتمال هراسانگیز وجود دارد که معشوق ما چیزی نیست جز یک تخیل ذهنی که رابطه اندکی با واقعیتهای عینی دارد. وقتی پای بقا در میان نباشد شک و تردید دردسرساز نیست. ما به اندازهی توانمان شکاک هستیم و راحتترینش این است که نسبت به چیزهایی شکاک باشیم که بقایمان در اساس به آنها وابسته نیست. شککردن به موجودیت یک میز کار آسانی است؛ اما شککردن به حقانیت و مشروعیت عشق، شکی وحشتناک و دوزخی است.
- سؤال چرا دوستم نداری؟ به همان اندازهی سؤال چرا دوستم داری؟ نامعقول و بیجواب است. در هر دو مورد در چارچوب آگاهانهی روابط عاشقانه غافل میشویم و در برابر این واقعیت که عشق موهبتی است که به ما هدیه شده و یا موهبتی است که سزاوارش نیستیم و با پرسیدن این گونه سؤالها ازیکطرف مجبوریم بهسوی تکبر کامل تمایل پیدا کنیم و یا از طرف دیگر بهسوی فروتنی و حقارت مطلق حرکت نماییم عاشق فروتن میپرسد چهکار کردم که سزاوار عشق نباشم؟ من که کار بدی نکردم عاشق سرخورده اعتراض میکند چهکار کردم که عشق از من دریغ شد؟ و متکبرانه ادعای مالکیت بر یک موهبت را دارد که هیچکس سزاوارش نیست و فقط به او تعلق دارد.
- برای کسانی که با یقین عاشق میشوند اغواگری گسترهای نیست که بخواهند در آن جولان دهند. هر لبخند و سخنی به دهها، اگر نه به دهها هزار معنا تعبیر میشود. حرفهایی که در زندگی عادی (زندگی بدون عشق) میتوان با همان معانی پذیرفت، در اینجا با چندین فرهنگ لغت و معانی گوناگون خود آن را پر میکنند و برای اغواگرها تردیدها به یک سؤال اصلی تقلیل مییابند. آنها با دلهره به یک جملهی آلوده به سوءنیت و انتظار مواجه میشوند: «آیا او مرا میخواهد یا نه؟»